تنها ترین مرد تاریخ 19 فروردین 1394 توسط حبيبي آسمان که بغض می کند غروب جمعه ابر ها مچاله می شوند دل زمین می گیرد بی آنکه بخواهد ودر این میان دل من پاییزوار کوچه های دل تنگی یادت را خون می بارد مطلب قبلیمطلب بعدی