مادر
14 آذر 1393 توسط حبيبي
ساعت 3شب بود که صدای تلفن،پسری را از خواب بیدار کرد.پشت خط مادرش بود.پسر با عصبانیت گفت :چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟مادر گفت:25سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی.فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.صبح سراغ مادرش رفت.وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت
ولی مادر دیگر…